باورم کن... ( پارت ۱۷ )

همزمان که رژ میزنه میگه
یوری: اشتباه گرفتین آقای محترم
جیمین: نه اشتباه نگرفتم
کارش تموم میشه میاد سمت در، میام جلوش
جیمین: یوری لطفا صبر کن
یوری: ها؟ اول با پیام های نزخرفت مزاحمم میشی الانم نمیزاری برم چی از جونم میخوای
جیمین: اونارو ولش کن، میشه حرف بزنیم؟
یوری: من حرفی با تو ندارم
جیمین: من حرف دارم
یوری: مهم نیست... برو کنار میخوام برم
دستشو میگیرم
جیمین: لطفا
یوری: هوفففف بنال
جیمین: اینجا؟
یوری: خب کجا؟
جیمین: بیرون
از گوشه لباسم میگیره میکشه منو بیرون
یوری: خب بگو... یونگی بفهمه پوست هردومونو میکنه
جیمین: نمیتونم جمله بندی کنم فقط ببخشید *سر پایین*
یوری: همین ببخشید؟... ببخشید تو سه سال افسردگیمو درست میکنه... دوری از تنها برادرم زندگی تو کشور قریب رو درست میکنه خودکشی های ناموفق رو درست میکنه از همه مهم تر قلب شکستم رو درست میکنه... البته که برات مهم نیست چون بخاطر اون هر*زه منو بازی دادی البته ببخشیدا به عشقتون توهین کردم
جیمین: الان فقط عشقم تویی، نه به خاطر شباهتت با اون، من واقعا دوستت دارم، تو این سه سال بنظرت زندگی راحتی داشتم؟ میدونی چقد خودخوری کردم، چن بار از یونگی عذرخواهی کردم ؟

حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جیمین
#یونگی
#فیک_جیمین
#فیک_شوگا
#فیک_یونمین
#bts
#BTS
#Jimin
#SG
#JM
#Suga